منم آئینهٔ حقیقت یار


گرچه باشد حقیقت آینه دار

نور چشم من است و در دیده


نیست جز روی خوب او دیدار

خانه خالی و یار در خلوت


لیس فی الدار غیره دیار

در خرابات عشق می گردیم


عاشق و رند و لاابالی وار

نتوان یافت در همه عالم


همچو من دردمند دردی خوار

فارغ از محتسب گرفته شراب


آمده مست بر سر بازار

همدمم جام و محرمم باده


نعمت الله حریف و ساقی یار